معنی خون خواهی

حل جدول

خون خواهی

انتقام خواهی، قصاص خواستن، ثار


انتقام خواهی

خون خواهی

فرهنگ عمید

خون خواهی

به انتقام خون کسی که کشته شده قاتل او را کشتن یا خواهان مجازات او شدن،

فرهنگ فارسی هوشیار

خواهی

قید تردید است یا. . . یا خواه. . . خواه. توضینح گاه ((خواهی)) دو بار آید (نظیر ((خواه))) : ((هر دایره خواهی بزرگ باش و خواهی خرد)) . (التفهیم) و گاه یکبار: ((اگر خواهی گویی که آن عمود است که از یک سر قوس فرود آید)) (التفهیم)


نیکو خواهی

نیکو خواهی خیر خواهی: مقابل بد خواهی‎0


نکو خواهی

نیکو خواهی خیر خواهی: مقابل بد خواهی‎0


وفا خواهی

توزش خواهی، نیکخواهی ‎ طلب وفا، خیر خواهی.


عافیت خواهی

عافیت جویی سلامت خواهی.


وطن خواهی

میهن خواهی وطن پرستی


معذرت خواهی

پوزشخواهی عذر خواهی پوزش طلبی.


برائت خواهی

وارهی خواهی


حق خواهی

هده خواهی


پوزش خواهی

عمل پوزش خواه عذر خواهی معذرت طلبی.

لغت نامه دهخدا

خواهی

خواهی. [خوا / خا] (ق) اعم. (یادداشت بخط مؤلف): و ما بیزاریم از دروغ گفتن خواهی بر دوستی و خواهی بر دشمنی. (التفهیم). || (حامص) عمل خواستن.
- بدخواهی، دشمنی.
- عذرخواهی، پوزش.
- نیکخواهی، نیکی طلبی. خیرطلبی.


بوسه خواهی

بوسه خواهی. [س َ / س ِخوا / خا] (حامص مرکب) طلب بوسه کردن:
چو بوسه خواهم از شرم بوسه خواهی من
چو شکّر از نی از او خون برون دمد درحال.
سوزنی.
رجوع به بوسه خواستن شود.

معادل ابجد

خون خواهی

1278

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری